فراز هائي از زندگاني معلم دلسوز ماموستا احمد مولاني سردشتي(دارساويني)
من علمني حرفا قد صيرني عبداً
به مناسبت روز معلم در ارديبهشت سال 1395 به دوران گذشته خود مروري افكنده و بياد معلمان دلسوزي كه شمع وجود خود را به پاي تعليم و تعلم دانش اموزان اين خطه روشن و جواني خود را در كلاسهاي درس صرف نمودند مي افكنم ، لذا به پاس اين همه عشق ورزي و خدمت اينجانب كه در دوران دبيرستان افتخار شاگردي اين استاد بزرگ در دروس علوم عربي، منطق، و فلسفه را داشته ام ، يادي از اين استاد بزگوار مي نمايم لذا ، اين مجمل رابه روحپر فتوح و پاك شادروان ماموستا احمد مولاني و فرزندان و شاگردان ايشان كه معلمان و مسئولين كنوني سردشت مي باشند تقديم ميدارم.
محمد فاضل شوكتي ، پيرانشهر، ارديبشهت ماه سال 1395
ازدل نرود هر آنكه از ديده برفت
احمد مولاني فرزند مولان و خانمه در تاريخ 2/8/1310 از پدر به نام مولان و مادر بنام : خانمه در روستاي سوتو از توابع بخش نمشير شهرستان بانه بدنيا امده اند .
مرحوم استاد مولاني در طول زندگي دوبار rlm;، بار اول در تاريخ 2/3/1336 با بانو كافيه حسني(بانه،سو تو) و بار دوم در تاريخ :01/01/1346 با بانو زينب بايزيدي شموله اي ازدواج نموده كه ثمره اين دو ازدواج فرزندان بنامهاي: (طيبه،سعدي،هادي،ابوبكر،ثريا،كلثوم، عبدالرحمن،محمد،پرويز،و حميرا) مي باشد.
سرانجام استاد در تاريخ 5/10/1370 در شهر سردشت ، شهري كه بدان عشق مي ورزيد و ايام زندگي پر بار خود را در ان سپري نموده بود به علت ناراحتي سرطان پرستات كه سالهاي واپسين زندگي را بدان گرفتار بود اين دنياي فاني را ترك فرمودند. روحش شاد و روانش قرين امرزش و مغفرت الهي باد .
زندگی نامه استاد احمد مولانی به اختصار
در سال 1310هجري شمسي در خانواده اي كشاورز و دهقان بافضيلت و منفق در روستاي حوزه هفت نمشير بانه كودكي چشم به دنيا مي گشايد . از بدو تولد طبق عادات مرسوم او را بر پشت غربال مي خوابانند كه بايد تداعي محروميت و فقر و در عين حال علاقه به كشاورزي و سنت ديرينه انها باشد.
خانمه مادر كودك و مولان پدر او خرسند و شادمان ،مسرور و سرحال به گونه هاي گردويي او بوسه زده و برق چشمانشان را آراسته رخسار او مي كنند و به او دل مي بندند . در مراسم نامگذاري كودك ، نامي كه سر آمد نامهاست براو مي نهندldquo;احمدrdquo;دوران طفوليت در همان روستا سپري مي شود ، زندگي پاك و بي آلايش ، ساده و غير تصنعي ادامه مي يابد تا به سن مدرسه مي رسد .
در سن هفت سالگي (1325)به سفارش پدرش قرآن را نزد عموزاده اش حاج ملا حسين حسني فرا مي گيرد و مقدماتي از علم صرف و نحو را فرا مي گيرد. بعد از آن بدنبال يادگيري معارف اسلامي مي رود و به خيل طالبان معارف اسلامي يعني طلبه ها كه به ldquo;فقهrdquo; بودند مي رود . به راستي كه آنها طالب علم بوده اند ، چون براي كسبعلوم ديني مشكلات فراواني را متحمل مي شدند و دوريها كه در غربت گذرانده اند و دق الباب خانه ها كه كرده اند تا جيره خود را از هم كيشان نشان بگيرند.
بعد از دوسال يادگيري درldquo;سوتوrdquo; به يكي روستاهاي مكريان كوچ نمودودر آنجا روستاي زنبيل يكي از روستاهاي بوكان كه روستاي سيدان مشهور بود رفت.درآن موقع ملا سيد عبدالله سوتويي كه يكي از عالمان ديني منطقه كردستان است و مدتي امام جمعه سقز بودند روحاني روستاي زنبيل و مدرس بود.استاد مولاني براي ادامه تحصيل عازم روستاهاي ترجان منطقه بوكان و بوبكتان منطقه سقز مي شود .در زماني كه استاد در طلب علم از جائي به جاي ديگر كوچ مي كرد پدرش حاج مولان در سال 1331 از روستاي سوتو به روستاي بيكش بانه كوچ نموده و يعد از يك سال ديگر يعني سال 1332 حاج مولان پدرش روستاي دارساوين را كه در ان زمان خرابه بود آباد كرد و عازم انجا شد.طلبه جوان يا به زبان ساده مردم كردستان فقه احمد به درسش ادامه مي داد و روز به روز كه به معلوماتش اضافه مي شد كنجكاوتر مي گرديد تا جائي كه راضي به تحصيل در هر جائي و پيش هر استادي نبود. به اين خاطر به جاهاي زيادي از جمله عراق رفت و محضر اساتيد زيادي را ديد و نكته ها فرا گرفت و اندوخته ها ، اندوخت. اكثر اساتيد او را تحسين مي كردند و به فرزانگي او به عنوان يك شاگرد مي باليدند و او را به رخ ديگر شاگردان مي كشيدند و درايت او را تحسين مي كردند و به فرزانگي او به عنوان يك شاگرد مي باليدند و اورا به رخ ديگر شاگردان مي كشيدند و درايت اورا تحسين مي كردند .
ماموستا مولاني حدود دو سال در عراق مشغول ادامه تحصيلات حوزه وي خود بود ،در مدتي كه ايشان در عراق مشغول تحصيل علوم ديني بودند، بدليل مخاصمات بين دول ايران و عراق ارتباط بين دو كشور ايران و عراق قطع شده بود لذا در مدت دوسالي كه ايشان در عراق حضور داشتند ، خانواده از ايشان بي اطلاع بوده و گمان دستگيري و زنداني بودن ايشان از طرف دولت وقت عراق و حتي فوت ايشان ميرفت.پس از دوسال ايشان مجددا به ايران باز مي گردند و در روستاي بلكه از توابع شهرستان بانه نزد عالم آن روستا ملا محمود تلمذ نمودند سپس به روستا هاي پسوي از توابع دهستان لاهيجان شرقي پيرانشهر و روستاي ماسوي از توابع نقده وروستاي لاهيجان پيرانشهر نزد ماموستا عبدالله روحاني كسب فيض نموده اند.مدت اقامت ايشان در سه روستاي ذكر شده حدود دوسال مي باشد.تا اينكه ذهن كنجكاو ايشان وي را به منطقه سردشت روستاي سيسير روستائي كه اساتيد بزرگي همچون ملا كريم فدائي و ملا عبدالرحمن سيسري و ماموستا ابراهيم اسماعيل زاده را پرورانيده است .
استاد مولاني حدود يك سال و نيم در محضر ماموستا ابراهيم اسماعيل زاده كه يكي از عالمان مشهور منطقه بود تلمذ نمودند.و در روستا هاي هند آباد و ليلانه و سارتكه نيز به يادگيري علم بلاغه،و اصول حكمت و تفسير و شرح حديث مشغول بود. ايشان علوم فوق را در محضر اساتيدي مانند : ملاسيد سلام سلامي در روستاي نلاس و ماموستا ملا عبدالله محمدي در روستاي قره قصاب نقده فرا گرفتند.
سرانجان ماموستا مولاني در سال 1339 مدرك و گواهي افتاء و اجتهاد را در شهرستان مهاباد در محضر ماموستا حسين مجدي از علماي تراز اول كردستان در ان زمان دريافت كردند
از ان پس به عنوان شخصي فعال در عرصه هاي فرهنگي و ديني و سياسي ايفاي وظيفه نموده و در كسوت روحانيت مدتي امام جمعه و جماعت در روستاي دارساوين مشغول خدمت بودند .
در سال 1340 بعنوان سر دفتر 39 ازدواج دارساوين منصوب ، در سال 1341 به استخدام اداره آموزش و پرورش سردشت در آمدند و و اين سر اغاز زندگي ايشان علمي ايشان بود در سال 1347 بعنوان معلمي دلسوز در مدارس شهر سردشت به تدريس مشغول شد. در اوايل سال 1349 بعلت روحيه جوانمردانه و عدم همكاري با ساواك و افشاگري فساد مامورين ساوارك در منطقه به همراه دهها تن از معلمان سردشتي به شهر قزوين تبعيد گرديد ، بيش از يك سال از سكونت ايشان در قزوين ايشان به طور متفرقه در مدارس دولتي موفق به اخد مدرك ديپلم گرديد .همان سال در كنكور سراسري شركت و در رشته ادبيات عرب در دانشگاه اصفهان با رتبه عال پذيرفته شدند . لذا به شهر اصفهان عزيمت و ضمن تدريس به تحصيل در دانشگاه با مشقات فراوان مشغول گرديدند .دوران تحصيل ايشان بدليل داشتن فرزندان زياد و امكانات كم بسيار به سختي طي گرديد .ايشان تعريف مي كددند شبها بعد از اينكه فرزندام به خواب مي رفتند تاز كار مطالعه من تا پاسي از نيمه شب اغاز مي گرديد.سعي و تلاش و هوش ايشان منجر به اعطاي لوح تقدير از طرف وزير آموزش عالي به ايشان گرديد.
بلاخره در تاريخ 9/6/1355 موفق به اخذ دانشنامه ليسانس در رشته زبان و ادبيات عرب ار دانشگاه اصفهان گرديدند.و پس از اخذ مدرك ليسانس مجددا به شهر سردشت باز مي گردد و در تاريخ 1/7/1355 بر سر كلاس مي رود و اين سرآغازي جديد در زندگي فرهنگي ايشان بحساب مي آيد .
معلومات ديني و علوم كلاسيك و شوخ طبعي و هوش و فراصت وبيان خاطرات و لطيفه هاي شيرين ايشان را به دبير دوست داشتني نزد دانش آموزان و همكاران تبديل نموده بود ،فصاحت و بلاغت ايشان روح تشنه دانش اموزان را نوازش مي داد و ايشان را به معلمي واراسته و محبوب تبديل نموده بود.ايشان يكي از دبيران خوشنام منطقه بودو در سنگر دانش در شكوفائي استعداد هاي نسل جوان خدمات شايان توجهي ارائه مي كرد.
ايشان از بدو تاسيس صندوق قرض الحسنه حمزه سيد الشهداء سردشت در سال 1361 تلاش بي وقفه اي در كمك به محرومان و نيازمندان داشتند مدتي مديد رياست هئت مديره اين موسسه را برعهده داشته اند .
در سال 1367 ايشان به عنوان سر دفتر طلاق 22 سردشت منصوب گرديدند و در اين جهت نيز خدمات ارزنده اي براي مردم انجام دادند و توانست بسياري از خانوادهاي ضعيف بنيان را ترميم نمايد و از فروپاشي انها جلوگيري نمايد .ماموستا مولاني ضمن اينكه شخصي بسيار فاضل و دانا بود ، بسيار متواضع و كم توقع و خوش برخورد و خستگي ناپذير بودند.
ايشان در سردشت يكي از فعالترين افرادي بود كه در جهت رفاه مردم م محروميت منطقه فعاليت داشتند و در مجالس و محافل تصميم گيري و هيئت هاي مختلفه شهر شركتي فعال داشتند و يك از مشاورا برجسته و صاحب نظر تمام مقامات شهر بودند.
اين استاد بزرگوار در تاريخ 5/10/1370 به دنبال دست و پنجه نرم كردن مديد با بيماري جانكاه ،فرمان خدايش را لبيك گفته و از اين دنياي فاني رخت بر بستند .
امروز در فراق تو ديگر بشام شد
اي ديده پاس دار كه خفتن حرام شد
شرح غمت بوصف نخواهد شدن تمام
جهد م به آخر وآمد و دفتر تمام شد.
منابع :
يافته هاي شخصي و حضور دوران دبيرستان در سركلاس درس شادروان احمد مولاني
مصاحبه با ابوبكر مولاني فرزند ارشد شادروان ماموستا احمد مولاني
مصاحبه شخصي با ايشان در بيمارستان امام خميني تبريز به هنگام مداواي بيماري
دوستان و همقطاران وهمكاران شادروان مولاني
وبسايت پاشه روك (جزوه تحقيقي دانش آموزان سردشتي)كريم احمديان،احمد احمديان،محمد خضر زاده،يونس عبدالله پوري،فريدون حسني،جعفر اميني،خضر ممندي،آيت الله قيامي،خسرو خضري،محمد ابراهيم پور،طاهر شفائي،خالد ملكاري،علي كاكا اغا زاده،قاسم محمدي،غفور ابراهيمي ، طاهر شفائي،به سرپرستي و راهنمائي دبير ادبيات دبيرستانهاي سردشت جناب اقاي محمد نيك پي ) .
ساير منابع انترنتي
فراز هائي از زندگاني معلم دلسوز ماموستا احمد مولاني سردشتي(دارساويني)
ايشان ,روستاي ,مولاني ,ماموستا ,سردشت ,استاد ,احمد مولاني ,ماموستا احمد ,استاد مولاني ,ماموستا مولاني ,عراق مشغول ,احمد مولاني مصاحبه ,ماموستا ابراهيم اسماعيل ,مولاني سردشتي دارساويني ,احمد مولاني سردشتي